دختر باران



سریال کلاس ایته وون

 

 

کلا اگه بخوام راجع به سیستم سریال سازی کره جنوبی(با فیلم سازی کار ندارم) حرف بزنم به عنوان کسی که کل دوران نوجوونیم رو به صورت حرفه ای و الان به صورت گذرا با به قول خودشون با کی دراما گذروندم میخوام بگم که پیشرفت عظیمشون به شدت خوشحالم میکنه.

اینکه سیستم به قدری قوی شده که از راستای داستان های تکراری دختر فقیر و پسر پولدار و یه سری موضوعات خیلی سطحی به سمت حمایت از ترنس ها و خانواده LGBTQ یا نشون دادن دخترایی که خودشون قهرمان خودشونن و منتظر ادم پولدار نیستن تا پسرایی که بیخیال همه ی نه گفتن ها تلاششون رو میکنن که برسن به هرچی میخوان.

در کل اگر بخوام راجع به این کشور حرف بزنم میخوام بگم واقعا از استفاده ای که از تریبون رسانه ای خودشون میکنن لذت میبرم.برای جامعه تقریبا سنتی که هنوز پر از هموفوبیک و امثال افرادی که از قدرت و پولشون استفاده میکنن و امثالهم تیکه هایی توی صنعت سریال سازیشون میبینیم که جدا جالبه.اینکه بعد از این همه سال سیگار کشیدن توی سریال هاشون نیست یا معمولا خاموش هست و امکان نداره شما فردی رو در حال سیگار کشیدن ببنید یا معمولا تار میکنن که احتمالش خیلی کمتره(البته که ژانرشون با امثال سریال هایی مثل پیکی بلایندرز فرق داره) تا سانسور کردن تیزی چاقو تحت هر شرایطی و جدیدا سکانس هایی کوتاه اما با پذیرش بالا برای جامعه LGBTQ.

جدای از همه این ها چیزی که منو همیشه اذیت میکرد فاصله طبقاتی این سریال ها بود و سیستم تجمل گرایی افراطی یا حتی دختر و پسرهایی که دنبال پول و بدن و عمل های زیبایی بودند اما تو سری جدید سریال ها مخصوصا سریالی که میخوام صحبت کنم یه چیزی خیلی نظرم رو جلب کرد اون هم رد تمام این سیستم های تکراری دیکته شده قدیمی و صنعت مزخرف مد و مدگرایی هستش.

این سریال نمونه ای از نسل جدید که دیگه ارزش های قبلی رو ارزش نمیدونه.دیگه به گی به عنوان توهین نگاه نمیکنه و چیز جالب تر مادری که میخواد دخترش رو با ارزش های قبلی بار بیاره و بهش بفهمونه تو باید همه چیز تموم باشی و با یه پسر پولدار ازدواج کنی تا خوشبخت بشی اما دختر داستان عاشق یه پسر با اهداف بلند اما دست خالی میشه.

دیالوگ جالب وقتیه که مادر این داستان رو میفهمه و دختر رو از خونه بیرون میکنه و دختر بهش میگه من از اون پسر یه ادم موفق میسازم و هردو به موفقیت و ارزوهامون میرسیم.این در مقابل دختر دیگه ی داستان که پسر عاشقشه و از همون اول رک به پسر گفته که تا پولدار نشی من جواب مثبت بهت نمیدم.

خب تقابل این دو به صورت یه داستان به نظرم به قدری جالب و انگیزشی که من خودم ازش لذت بردم و به دید یه سریال جدی بهش نگاه کردم تا یه سریال فانتزی و رویا پردازانه.

برام عجیب و البته لذت بخش بود دختری که ارزوهاشو خودش ساخت و ادمی که دوست داشت رو انتخاب کرد و تلاش کرد دست از ارزش های قبلی دیکته شده بکشه و از ارزوهای پسر داستان حمایت کرد به جای سرکوب کردنش و ایه یاس خوندن با حمایت هر دو به جاهای خیلی خوبی رسیدن با تمام سنگ اندازی های ممکن.

به عنوان یه انسانی که توی جامعه سنتی با عرف های غلط زندگی میکنم و از شدن این عرف ها لذت میبرم باید بگم این سریال به من یکی خیلی چسبید. کلا عادت ندارم به کسی سریال کره ای معرفی کنم اما نظر من رو بخواید دیدنش خالی از لطف نیست مخصوصا تو این قرنطینه که معمولا حوصله خیلی ها رو سر میبره.

پ.ن:خیلی خوب و لذت بخش میشد اگر سینما و صنعت سریال سازی ما هم به جای اینکه به سمت ابتذال و پسرفت کشیده بشه(برای گیشه ای شدن) و شوخی هاش به قدری جنسی بشه ،از طنز تا جدی، که شمایل مستهجن بگیره و از مسئله آش و شکلات عبور کنه یکم به سمت پیشرفت بره که حداقل وقتی امثال سریال خانه سبز رو میبینیم دلمون نسوزه از بابت این حجم از پسرفت و بی محتوایی زمان حال نسبت به قدیم:)

که دیالوگ های سریال خانه سبز هنوز بعد این همه سال با صدای خسرو شکیبایی برامون لذت بخش و پر از پند باشه ولی امثال هزار پا و خوب بد جلف برامون همونقدر مضحک و جلف و بی محتوا باشه که زود از یاد ادم بره


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کلاسیک وب صبحِ زمستاني دانلود کده pcrayanehk وبلاگ جامع معماری samdidgi اخبار و اطلاعات دوره آربی همه چی دون tamirat121